شاعر : امیر فرخنده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل
دخـتری روی زمین وپـدری برنیزه بهدل اهـل حـرم زخـم زد آخـرنیـزه
یک نفر آمد و با چکمه به پیکرکوبید یک نفـر آمـد و بـرداشت مکرر نیزه
یـاد جـد و پـدر و مـادروپیـغـمـبرها بوسـههـایی زده بر پیکـر او هرنیزه یا بنی که زمین را بهزمان دوخت بهم خـورده ایـنـبار گـمـانم دل مـادرنیزه
پیکرش راهمه لشکـریان شخـم زدند جای گل چیدهشده بر روی پیکر نیزه دهنش رابخدا سخت بهم ریختهاست بوسههایی که زده بـرلب اوسرنیزه